معرفی استاد

پرویز مشکاتیان، سرو آزاد موسیقی ایران

پرویز مشکاتیان، سرو آزاد موسیقی ایران

استاد پرویز مشکاتیان آهنگساز و سنتور نواز برجسته ایرانی است و یکی از بزرگترین پژوهشگران  موسیقی دوران معاصر کشورمان به شمار می‌آید. او نقش بسیار مؤثری در راه یافتن شعر نیمایی به موسیقی اصیل ایرانی داشت و همچنین نوازندگان جدیدی را پرورش داد.

کودکی و نوجوانی پرویز مشکاتیان

پرویز مشکاتیان در ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۳۴ در شهر نیشابور به دنیا آمد. از سن ۶ سالگی آموختن موسیقی را در پیشگاه پدرش شروع کرد؛ و در ۸ سالگی اولین کنسرت خود را در مدرسه امیر معزی نیشابور اجرا کرد. بعد از  آن بارها در جشنواره موسیقی اردوگاه رامسر شرکت کرد و در تمامی آ‌ن‌ها به رتبه‌های ممتازی دست پیدا کرد. وی تا پایان دوره متوسطه همچنان در نزد پدر  به فراگیری و تمرین موسیقی پرداخت.

تحصیلات پرویز مشکاتیان

پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۳ توانست به دانشکده هنرهای زیبای تهران راه پیدا کند. او ردیف میرزا عبدالله را از نورعلی خان برومند آموخت و ردیف موسیقی سنتی را نزد دکتر داریوش صفوت آموزش دید؛و نیز  برای آموختن مبانی موسیقی و موسیقی ایرانی از محضر اساتیدی چون محمدتقی مسعودیه، عبدالله خان دوامی، سعید هرمزی و یوسف فروتن بهره برد.

آغاز فعالیت رسمی

در سال ۱۳۵۴، پرویز مشکاتیان به عنوان مدرس و نوازنده سنتور در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی مشغول شد و داریوش صفوت او را به عنوان سرپرست گروه منسوب کرد. مشکاتیان به واسطه‌‌ی فعالیت در این مرکز توانست مهارت و تمرکز خود را در سنتور نوازی به طور قابل توجهی افزایش دهد و کارهای درخشان و بزرگی در زمینه آهنگسازی و نوازندگی به خصوص ساختن قطعات همنوازی (ارکسترال)، تصنیف و تکنوازی  انجام دهد.

او در این دوره‌ی طلایی در کنسرت‌های متعدد با خوانندگانی مانند پریسا (فاطمه واعظی) و هنگامه اخوان اجرا کرد.  نتیجه‌ی این فعالیت‌ها تشکیل گروه عارف بود که در سال ۱۳۵۶ اتفاق افتاد و تبدیل به گروه مطرحی در زمینه موسیقی اصیل ایرانی شد. در همان سال پرویز مشکاتیان در آزمون باربد که نخستین کنکور موسیقی ایران بود و به ابتکار استاد نورعلی برومند برگزار می‌شد شرکت کرد و به همراه پشنگ کامکار مقام اول را در رشته‌ی سنتور به دست آورد؛ همچنین در ردیف نوازی نیز به همراه داریوش طلایی مقام ممتاز را کسب کرد.

 

 

.مشکاتیان

شروع فعالیت‌های حرفه‌ای

در سال ۱۳۵۶، پرویز مشکاتیان به پیشنهاد هوشنگ ابتهاج، که در آن زمان به طور دقیق افراد با استعداد را زیر نظر داشت، همکاری خود را با رادیو ملی آغاز  و در چند برنامه به عنوان تکنواز سنتور اجرا کرد. اما یک سال نگذشته بود که به دلیل کشتار وحشیانه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، به نشانه اعتراض، همکاری خود را با رادیو متوقف کرد.

بعد از  قطع همکاری با رادیو ملی در همان سال، به کمک هنرمندان گروه‌های عارف و شیدا، مؤسسه چاووش را تشکیل داد و سپس توانست با همکاری شهرام ناظری تصنیف «مرا عاشق» را بر روی شعر مولانا بسازد.  تمرکز استاد برای تدریس بیشتر روی ردیف میرزا عبدالله، کتاب دستور سنتور، کتاب صبا و برای هنرجویان با استعداد تمرکز جدی او روی ردیف صبا بود. به گفته علی وظیفه دوست که یکی از شاگردان استاد در مؤسسه چاووش بود، کلاس‌های پرویز مشکاتیان فوق العاده خوب و جذاب بود و وی در آموزش بسیار جدی و سختگیر  عمل می‌کرد.  او از تدریس دو هدف داشت:

  • خدمت به موسیقی کشور با پرورش هنرجویان جدید
  • آشنا کردن افراد با موسیقی واقعی و دور شدن آن‌ها از خرافات به همین واسطه

 

از مهم‌ترین فعالیت‌های حرفه‌ای پرویز مشکاتیان، همکاری وی با محمدرضا شجریان، خسروی آواز ایران، بود که از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ و بعدتر در اوایل دهه ۱۳۷۰ رقم خورد. این همکاری منتج به خلق آثار درخشان و ماندگاری مثل بیداد، آستان جانان، سرّ عشق، نوا، دستان، گنبد مینا، دود عود، جان عشاق و قاصدک شد؛ مشکاتیان در این آثار بیشتر به عنوان نوازنده‌ی سنتور و آهنگساز همکاری کرد (در سرّ عشق نوازندگی سه تار و در دود عود و جان عشاق فقط آهنگسازی را بر عهده داشت). اغلب صاحب نظران ، بیداد را بهترین همکاری این دو نفر می‌دانند و دلیلش را سنتورنوازی استاد مشکاتیان بازگو می‌کنند؛ البته تمامی همکاری‌های این دو استاد گرانقدر از برجسته‌ترین آثار موسیقی ایرانی هستند که قلب هر اهل موسیقی را تسخیر می‌کنند.

 

پرویز مشکاتیان با افسانه شجریان (دختر محمدرضا شجریان) ازدواج کرد و حاصل این وصلت دو فرزند به نام‌های آوا و آیین بود؛ اما زندگی مشترک این دو نفر به طلاق انجامید و نتیجه‌ی این مسائل و مشکلات خانوادگی، قطع همکاری پرویز مشکاتیان و محمدرضا شجریان از سال ۱۳۶۷ شد. بعد از توقف این همکاری، استاد مشکاتیان با خوانندگان بزرگ  دیگری نیز همچون علی جهاندار (صبح مشتاقان)، ایرج بسطامی (موسم گل، افشاری مرکب، مژده بهار، وطن من)، علیرضا افتخاری (مقام صبر)، حمیدرضا نوربخش و علی رستمیان (کنسرت گروه عارف) و شهرام ناظری  ( لاله بهار) همکاری کرد؛ همچنین مشکاتیان در فستیوال «روح من» که در انگلستان برگزار شد، شرکت کرد و توانست مقام اول را از آن خود کند.

 

متأسفانه این هنرمند بزرگ  به دلیل مشکلات شخصی‌اش به مدت ۸ سال  (۱۳۷۶ – ۱۳۸۴) دچار انزوا شد و هیچ گونه فعالیت هنری نداشت. در این سال‌‌ها او آلبومی منتشر نکرد و اجرای صحنه‌ای نداشت. او در تابستان سال ۱۳۸۴ به این فکر افتاد که دوباره ساختار گروه‌های عارف و شیدا را احیا کند و ماحصل این تصمیم، کنسرتی در تالار کشور با صدای شهرام ناظری بود.

سال ۸۶، حضور وی در کنسرت محمدرضا شجریان باعث برقراری مجدد رابطه این دو هنرمند شد و در ۲۳ مهر همان سال استاد شجریان که رئیس شورای عالی موسیقی بود، لوح تقدیری به پاس یک عمر فعالیت هنری، به پرویز  مشکاتیان اهدا کرد.

کتب متعددی از آثار ایشان منتشر شده است که از این بین می‌توان به ۲۰ قطعه برای سنتور، گل آیین، گل آوا، مجموعه تصانیف، لاله بهار، سل آیین، بیداد و مجموعه کتاب‌های شعر بی واژه اشاره کرد.

آموزش سنتور پرویز مشکاتیان همواره مورد توجه نوازندگان سنتور بوده است .

 

 

.م

شخصیت هنری

پرویز مشکاتیان بسیار خلاق بود و حس ملودی پروری کم نظیری داشت. او در زمان پرداختن و ساختن کاری، برای جلوگیری از تقلید ناخواسته، خودش را از شنیدن موسیقی و حتی آثار خودش محروم می‌کرد و اگر  پیش می‌آمد موسیقی کلاسیک غرب گوش میداد که این هم کم اتفاق می‌افتاد تا روی کارش تأثیر نگذارد. نکته جالب توجه سلیقه موسیقی مشکاتیان این است که آرشیو موسیقی کلاسیک وی بیشتر از موسیقی ایرانی بود و به آثار افرادی چون مالر، بلا بارتوک، گریگ و باخ علاقه داشت. خودش میگفت محال است به هنگام مه صبحگاهی، به «طلوع» ادوارد گریگ گوش ندهم.

 

استاد مشکاتیان تسلط بسیار بالا و کاملی روی ادبیات داشت و تغزل ایرانی را در اوج قلل ادبیات جهان می‌دانست؛ حتی موسیقی بی کلامش متأثر از ادبیات ایرانی بود، مثلا قطعه چکاد را تحت تأثیر دماوند «بهار» ساخت.

او علاقه فراوانی به طبیعت داشت و آن را می‌شناخت. کامبیز روشن روان وقتی خانه‌ی استاد را دیده بود گفت:« من همیشه فکر می‌کردم این ملودی‌های زیبا را از کجا می‌آوری که با دیدن این فضا و گل‌ها دانستم.» حتی مدت‌ها به تماشای باران مینشست و همه این‌ها از روحیه بسیار لطیف وی برمی‌آمد. استاد مشکاتیان به حدی از مشکلات جامعه و موسیقی منقلب می‌شد که با وجود درونگرا و کم حرف بودن، ناراحتی و غم از چهره‌اش هویدا بود.

 

شخصیت والایی که داشت همیشه او را از تخریب و بدگویی از دیگران بر حذر میداشت و اگر با کسی تندی می‌کرد بلافاصله ناراحتی شخص را برطرف می‌کرد.  بسیار برای مخاطب ارزش قائل بود و در اجراهای صحنه‌ای خودش وسواس زیادی به خرج می‌داد. او معتقد بود برای احترام به مخاطب باید چاره‌ای اندیشید زیرا به مرور زمان تأثیر تبلیغات از بین می‌رود و مردم در دراز مدت قضاوت درست می‌کنند.

پرویز مشکاتیان دلیل حال بد موسیقی ایرانی را این می‌دانست که جوانان ما تصویر بزرگان شعر و ادب را نمی‌بینند و آنان را نمی‌شناسند؛ حتی رسانه ملی ساز را نشان نمی‌دهد و آن را پشت فواره پنهان می‌کند و اگر فردی در محیط اطرافش راهنمایی نداشته باشد بطور کامل ارتباطش با بزرگان اندیشمند و فرهیخته قطع خواهد شد.

به عقیده وی پس از گذشت انقلاب به موسیقی به عنوان هنر پرداخته نشده است و حتی ساز را که متعلق به فرهنگ چندین هزار ساله ایرانی است در رسانه ملی نشان نمی‌دهند و برای جهانی کردن موسیقی ایرانی همت نمی‌گمارند؛ کسی که در زمان انقلاب کودک بوده تا به امروز ساز ایرانی را از رسانه ملی ندیده و نسبت به آن شناختی ندارد، بدیهی است  که همین امر موجب تهاجم فرهنگی می‌شود.

درگذشت

استاد پرویز مشکاتیان، ۳۰ مهر ۱۳۸۸ بر اثر سکته قلبی، در سن ۵۴ سالگی درگذشت. جمعیتی حدود ۱۵۰۰۰ نفر در تشییع پیکر این استاد ارجمند شرکت کردند؛ دانشجویان دانشکده هنر نیشابور نیز به نشانه عزا، سازهای خود را کفن پوش کرده بودند و گروه موزیک شهر در طول مراسم تشییع مارش عزا اجرا کرد. سپس پیکر هنرمند عزیز و پرافتخار کشورمان در جوار مقبره عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.  علی وظیفه دوست در وصف استاد مشکاتیان می‌گوید: ایشان از نوادر سنتورنوازانی بود که هر از چند گاهی در آسمان موسیقی کشورمان پدیدار می‌شوند و از نوابغ موسیقی در تابلوی افتخارات موسیقی ایران هستند.

روحش شاد و یادش گرامی!

 

1

 

قطعه خزان اثر استاد پرویز مشکاتیان

هراکلیتوس می‌گه هیچکس نمی‌تونه در یک رودخونه دو بار قدم بذاره. چون رودخونه قبل از پا گذاشتن، دیگه اون رودی نیست که بعد از پا گذاشتن اون رو درک می‌کنیم. بلکه این تصور انسانه که یک ذات ثابت و بدون تغییر رو برای رودخونه در نظر میگیره.

موسیقی اما در ذات خودش مستقل از زمانه، میتونه سال‌ها پیش از به دنیا اومدن ما ساخته بشه و بعد از هزاران سال؛ در معرضش قرار بگیریم و دیگه اون آدم سابق نباشیم.

روزهایی که به قطعاتی از بزرگان فکر می‌کنیم و این که روزی بتونیم به طور درست و صحیح اون قطعه رو بزنیم دقیقا همون آدمی هستیم که قراره پا بذاره تو رودخونه. با شور و شوقی سمت رود میریم که گویی از ازل دنبالش بودیم.

خزان برای من اینطور بود. وقتی نشستم پشت ساز و شروع کردم، همون برگی شدم که با جداشدنش از شاخه باعث شد مشکاتیان این قطعه رو بسازه. با اولین نت از شاخه جدا شدم و با هر نتِ روی ساز، چرخی زدم و با هر نوای مضراب به رقص در اومدم جایی بین زمین و آسمون. با هر اوج بالا رفتم و با هر فرود نگاهم به پایین افتاد.

باد پاییزی هم کمکم می کردو امید به بالا رفتنو در من زنده می‌کرد. شده بودم برگ لجبازی که نمیخواد از شاخه جدا بشه. اما من غافل از این بودم که افتادن تقدیر برگه…

برگ با آخرین نت، روی زمین افتاد. تقدیرش رو پذیرفته و چشمهاشو بست. من اما چشممو باز کردم، پشت سنتور نشسته بودم و مضراب‌هام هنوز تو دستام میرقصیدن. آدم قبل از خزان نبودم.

هراکلیتوس میگه همین ذات هم نمی‌تونه خودش رو از تنگنای زمان خلاص کنه، و بعد از اینکه رودخونه خشک شد، یا درخت از بین رفت، دیگه اونو نداریم. بلکه «عدم»ی رو داریم که از چنگ زمان گریخته و به ابدیت پیوسته.

وقتی قطعه تموم بشه دیگه اون رو نداریم؛ ما در اون قطعه، در همون زمان مشخص به ابدیت می‌پیوندیم.

پرویز مشکاتیان ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در نیشابور متولد شد. وی مفاهیم اولیه موسیقی را از ۶ سالگی نزد پدر خود حسن مشکاتیان، آموخته است و نخستین کنسرت خود را در سن ۸ سالگی در مراسم گردهمایی دانش آموزان در مدرسه امیر معزی نیشابور ارائه داد. پرویز پس‌ازآن در جشنواره موسیقی که در اردوگاه رامسر برگزار می‌شد به‌دفعات شرکت کرد و در آن‌ها رتبه‌های برتر کسب کرد.

مشکاتیان سال ۱۳۵۳ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران قبول شد و هم‌زمان به آموزش ردیف میرزا عبدالله نزد اقای برومند و ردیف موسیقی سنتی را نزد دکتر داریوش صفوت آموخت . وی در همان دوران آموزش ردیف مبانی موسیقی و موسیقی ایرانی را نزد اساتیدی چون دکتر محمدتقی مسعودیه، عبدالله خان دوامی، سعید هرمزی، یوسف فروتن ادامه داد.

پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۴ همکاری خود را با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به‌عنوان مدرس و نوازنده سنتور و سرپرست گروه زیر نظر دکتر داریوش صفوت ادامه داد و برکنار آن به اجرای کنسرت‌های متعدد با خوانندگان پرداخت.

پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد، درهمان سال در آزمون باربد که به ابتکار استاد نورعلی برومند برگزار می‌شد شرکت کرد و به همراه پشنگ کامکار مقام اول در رشته سنتور را کسب کرد. او همچنین به همراه داریوش طلایی مقام ممتاز در ردیف نوازی را به دست آورد.

مشکاتیان از سال ۱۳۵۶و زیر نظر هوشنگ ابتهاج همکاری با رادیو را شروع کرد اما بعد از اتفاق ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از رادیو استعفا داد و مؤسسه چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا تاسیس کرد ، استاد مشکاتیان با همکاری شهرام ناظری، تصنیف ” مرا عاشق را ” بر روی شعر مولانا تولید کرد.

وی از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ با استاد شجریان همکار بود که محصول این همکاری، نتیجه ی این همکاری آثار ماندگاری چون بیداد، آستان جانان، سر عشق، نوا و دستان بود. پرویز مشکاتیان در همه این مجموعه ، به‌ عنوان آهنگساز و نوازنده سنتور همچنین در سِرّ عشق به‌عنوان نوازنده سه‌تار همکاری داشت.

استاد مشکاتیان از سال ۱۳۶۷ همکاری با خوانندگان دیگری را آغاز می‌کند که شهرام ناظری (آلبوم لاله بهار)، علی جهاندار (آلبوم صبح مشتاقان)، علیرضا افتخاری (مقام صبر)، ایرج بسطامی (موسم گل، افشاری مرکب، مژده بهار، وطن من)، علی رستمیان و حمیدرضا نوربخش (کنسرت گروه عارف) ازجمله آن‌ها بوده‌اند.

او در فستیوال موسیقی روح زمین در لندن شرکت کرد و مقام نخست این جشنواره را به دست آورد. برخی از کارهای استاد مشکاتیان مانند شعر بی واژه (جلد هفتم) نیز با تنظیم چهره‌هایی چون محمدرضا درویشی (جان عشاق و گنبد مینا) و کامبیز روشن‌روان (دود عود) منتشر شدند که در هر سه این آلبوم‌ها محمدرضا شجریان آواز خواند.

استاد پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۷۶ اجراهای صحنه‌ای و انتشار آلبوم را متوقف کرد و تا تابستان سال ۱۳۸۴ کنسرتی در کشور اجرا نکرد. در تابستان ۸۴ پرویز مشکاتیان به فکر تجدید ساختار گروه عارف و شیدا برآمد که حاصل آن اجرای کنسرتی در تالار کشور با صدای شهرام ناظری بود.

پرویز مشکاتیان روز دوشنبه ۳۰ شهریور سال ۱۳۸۸ و هنگامی‌که ۵۴ سال داشت بر اثر نارسایی قلبی در منزلش در تهران درگذشت.

شما از قطعه خزان استاد مشکاتیان چه خاطره‌ای دارید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.